سوگ درد عمیقی است که با از دست دادن تعریف می‌ شود. سرشت انسان با دلبستگی و ارتباط درهم تنیده شده است و همین پیوند ذاتی انسان به عزیزان درجه‌ یک،  باعث می‌ شود که در مواجهه با سوگ، احساس غم عمیقی را تجربه کنیم. سوگ تجربه ای نیست که همیشه با از دست دادن نمایان شود، و هر ناکامی ای ممکن است تداعی‌ کننده سوگ و غم از دست دادن باشد. نکته جالب توجه اینجاست که با از دست دادن یک عزیز، احساسات مختلفی از جمله احساس گناه و سردرگمی به سراغ ما می‌ آید؛ به‌ خصوص اگر ارتباط پیچیده و دشواری را با او تجربه کرده بودیم.

سوگ

فرآیند سوگ

سوگ فرآیندی منحصربه‌ فرد دارد. هیچ محدودۀ زمانی مشخصی برای دوره سوگ تعریف نشده است و فرآیند آن ممکن است از فردی به فرد دیگرمتفاوت ظاهر شود. همچنین، سوگ تجربه‌ ای انکارپذیر نیست: نمی‌شود که احساسات ناشی از آن را سرکوب یا نادیده گرفت، این کار فقط بهبودی را به‌ تاخیر می اندازد. برعکس این شرایط هم صادق است، اگر باور داشته باشیم که سوگواری بیشتر به بهتر شدن حال ما کمک می کند، باز هم وضعیت را از چیزی که هست سخت تر کرده ایم.

سوگواری برای بعضی فرآیندی کوتاه‌ مدت است که به اسم «سوگ شدید» هم معروف است؛ هرچند درد ناشی از سوگ ممکن است گاه و بی‌گاه برای او تجربه شود. برای برخی دیگر این فرآیند پیچیده و طولانی است که «سوگ بغرنج» نامی است که روی آن گذاشته اند. این نوع سوگ تا سال ها ادامه‌ دار است و بدون کمک حرفه ای ممکن است به انزوای مطلق منتهی شود. وجود انواع مختلف سوگ بیانگر این واقعیت است که تجربه سوگ در هر نفر ممکن است متفاوت از دیگری باشد.

5 مرحله سوگ

الیزابت کوبلر راس (Elisabeth Kubler-Ross)، روانپزشک سوئیسی آمریکایی، در کتاب «درباره مرگ و مردن» (On Death and Dying) 5 مرحله از سوگ را معرفی می کند. به باور او بسیاری از افراد، اگر نگوییم که همه، ناگزیر از این 5 مرحله عبور می‌ کنند. انکار، خشم، چانه‌ زنی، افسردگی و پذیرش، عناصر این مراحل را تشکیل می دهند. این فرآیند با انکار مطلق درد سوگ شروع می شود و با پذیرش و کنارآمدن تمام می شود. با اینکه در نهایت بیشتر افراد از این مراحل عبور می کنند، سوگ فرآیندی شخصی و پیش‌ بینی‌ ناپذیر است.

حمایت از فرد داغدار

متحصصین معتقدند که اگر در فرآیند سوگ دوستی یا شریکی حضور داشته باشد که بتواند به فرد در عبور کردن از این دوره کمک کند، سختی این دوره به طرز چشمگیری کاهش پیدا خواهد کرد. مراجعه به روانشناس و صحبت از احساسات ناخوشایند، شنیده شدن از طرف روانشناس، به اشتراک گذاشتن تجربه های دردناک و در نهایت پذیرش بی‌ قید وشرط از سمت روانشناس، راه‌ حل جایگزین دیگری است که فرآیند بهبودی را سرعت می بخشد.

در پایان، سوگ هم مانند تمام آسیب های دیگر، درمان‌ پذیر است. مشکلاتی وجود دارند که ما به‌ تنهایی از پس آن ها برنمی آییم و اینجاست که حضور دیگران و نیاز ذاتی ما به ارتباط با آن ها مشخص می شود. این نفر دیگر هم می تواند دوست نزدیک ما باشد هم می توانیم برای تجربه حال بهتر از روانشناس و متخصص های این حوزه کمک بگیریم. اهمیت ندارد که کدام را انتخاب می کنیم، سلامت روان و حال خوبِ ما است که اهمیت دارد.